زود بزرگ نشو مادر
زود بزرگ نشو مادر
كودكيت را بيحساب ميخواهم و در پناهش جوانيم را
زود بزرگ نشو فرزندم
قهقه بزن، جيغ بكش، گريه كن، لوس شو، بچگي كن، ولي زود بزرگ نشو تمام هستي ام
آرام آرام پيش برو، آن سوي سن و سال هيچ خبري نيست گلم. هر چه جلوتر ميروي همه چيز تندتر از تو قدم بر ميأارد. حالا هنوز دنيا به پاي تو نميرسد از پاكي. الهي هرگز هم قدمش نشوي هرگز ! هميشه از دنياي ما آدم بزرگ ها جلوتر باش، يك قدم، دو قدم، ولي زود بزرگ نشو مادر
آرام آرام پيش برو گلم، آنجا كه عمر وزن ميگيرد دنيا به قدري سبك ميشود كه هيچ هيجاني براي پپمودنش نخواهي داشت.
آن سوي سن و سال خبري نيست. كودكي كن، از ته دل بخند به اداهاي ما كه براي خنداندنت دلقك ميشويم، بزرگ كه شدي از نگاه دلقكها گريه ات ميگيرد ميدانم
عزيزترينم، فرزندم، من مادرت هستم
هيچ كس مرا مجبور به مادري نكرد، من به اختيار مادر شدم تا بدانم معني بيخوابيهاي شبانه را، تا بياموزم پنهان كردن درد را پشت حجمي از سكوت، تا بدانم حجم يك لبخند كودكانهات ميتواند معجزه زندگي دوباره ام باشد، من نه بهشت ميخواهم نه آسمان و نه زمين،
بهشت من زمين من و زندگيم نفسهاي آرام كودكي توست،
من هيچ نميخواهم هيچ ................................
هيچ روزي به من تعلق ندارد، همه ساعتها و ثانيههاي من تويي
و من دست كودكيت را ميگيرم تا به فرداي انسانيت برسانم كه اين رسالت من است بر تو و هيچ منتي از من بر تو وارد نيست كه من با اختيار به عشق تو را به اين دنيا آورده ام
الهي قربونت بشم
دخترك گل من
عشق من
دنياي من
خوشگل من
بهترينم
نميدونم چي ديگه ميتونم در وصفت بنويسم
فقط ميتونم بگم با تو خوشبخترينم
دوست دارم
امروز 17 روز از اولين ماه سال هم رد شد
تند تند
و تو بزرگ تر شدي
عاقل تر شدي
بالغ تر شد
حرف زدنت خيلي كامل تر شده ولي خيلي از كلمات رو هنوز نميتوني بيان كني
خيلي شيرين شدي
ايام نوروز خيلي بهت خوش گذشت
كلي ذوق ميكردي كه ميرفتيم عيد ديدني و عيدي ميگرفتي
خيلي خوشحال بودي
آقاجون واست يه گلدون مينا كاري خريده
الهي فدات بشم بعدها بهت ميدم بزاري توي مطبت دكتر گلم
البته بشقاب مينا كه مال سال قبل بود هم كنارش بايد بزاري
واي خدا
عاقبتم رو به خير بگذرون......................................................