مرسانامرسانا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
پيوند من و باباپيوند من و بابا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
آویناآوینا، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

مرسانا و آوینا برای من یعنی زندگی، عشق و امید

گل من

چیزی در کلامم نیست جز دوستت دارم هایی که واژه نیستند مثل دم در پی بازدم حیاتم را رقم می زنند کاش می شد همیشه کودک بود زندگی شادی و عروسک بود کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می شد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم کودکم عشق من! چشمان تو را که از نهایت زیبایی و زندگی با من حرف میزند ، دوست دارم نگاهت را که ساده و معصوم در جستجوی کشف این دنیاست ، دوست دارم دستان کوچکت را که  لمس نرم طراوت کودکی است ، دوست دارم صدای شیرنت که تمام دلم را مینوازد ، دوست دارم قدم های تو را که چقدر آسان و راحت لحظه ها را در مینوردد ،دوست دارم رویاهایت ...
3 اسفند 1393

عروسك خوشگل من

عروسك خوشگل من                                                از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور ندارم چه خوب شد ه به دنیا آمدی و چه خوب تر شد که دنیای من شدی. همیشه بدان که تا بیکران عشققققققق عاشقانه دوستت دارم. هديه آسموني من بلا بلا شدي مامان خوشگل خوشگل تازه داري ميگي مامان، بابا، آقااااااااااااااااااا واي خدا وقتي تو خونه ميدوي و تا...
3 اسفند 1393

دندوناي آرواره

دختمري خوشگل من ملكه قصر من چهارتا مرواريد خوشگل ديگه به مرواريدات اضافه شد 93/09/30 ديدم مرواريدهاي خوشگت دارند برق ميزنند دهنت رو باز كردم ديدم دندونهاي آرواره ات در اومده كل ذوق كردم به مامان جون خبر دادم خوشگل مامان عاشقتتتتتتتتتتتتتتتممممممممممم
3 دی 1393

ثمين خانوم هم به دنيا اومد

دختر گلي مرسانا گلي آبجي ثمين هم در تاريخ 17/9/93 به دنيا اومد عزيز دلم من وقتي فهميدم بچه دايي مهدي دختره كلي ذوق كردم خيلي خوشحال شدم كه دختر گلي من داره يه دختر دايي پيدا ميكنه كه قراره بشه همبازيش 93/9/18 قرار شد زن دايي از بيمارستان مرخص بشه من، مامان جون و خاله زري و مرسانا گلي رفتيم اونجا و منتظرشون شديم واي خدا يه دخمري خوشگل ديگه اومده به اين دنيا وقتي ثمين خانوم رو ديدي هيچ عكس العملي نشون ندادي من خيلي تعجب كردم فقط وقتي مامان زهره اونو بغل كرد زدي زير گريه و اومدي بغلم  
20 آذر 1393

بدون عنوان

دختر قشنگ من عزيز دل من هستي من قربونت برم روز به روز خوشگلتر ميشي هر روز كه از خواب چشماي خوشگلت رو باز ميكني ميبينم از روز ديگه قشنگتري فدات بشم من الان حدودا يك سال و بيست و شش روز از ورودت به زندگيم ميگذره هشت تا مرواريد خوشگل تو دهنت داري چهار تا پايين و چهار تا بالا راه رفتن رو هنوز درست ياد نگرفتي قربونت برم خيلي ميخوري زمين ديگه حاضر نيستي چهاردستوپا هم بري بلند ميشي و ميخوري زمين تا بالاخره بتوني چند قدم راه بري بلا بلا مرساناااااااااااااااااااااا هر كي ميبينتت عاشقت ميشه خيلي شيطوني مامان همه ميگند خدا به دادت برسه با اين شيطون خانوم قربونت برم خيلي دوست دارم واست جشن تولد يك سا...
16 مهر 1393